مردم هانائه را چگونه میبینند
🦋صباح الخیر جوان ایرانی🦋
_البته ما فردا امتحان دینی داریم ن عربی_
دیروز که پست گذاشتم و نخوابیدم و بعدشم 4 ساعت کلاس زیست داشتم و در کمال تعجب زندم...دیشب خیلی خوابم میومد... مدت ها بود که خوابم نمیومد..
خب
یه پست مهمه
بریم سراغ سوال امروز؟
فکر میکنید دیگران چه نظری نسبت به شما دارند؟
و باز سوالی که جوابش تمامی ندارد
در عین حال که اهمیت زیادی هم ندارد.
اما پست خفنی میشه ایده جالبی براش دارمXD
البته شدیدا قراره طولانی بشه:¦¦
بریم ادامه مطلب( یاد CD های کارتون های دوران کودکیم افتادم که وسط کارتون میگفت سی دی دوم را پخش کنید.
برای همین هر وقت DVD میخریدم که کل کارتون رو بدون وقفه پخش میکرد احساس میکردم ک چقد خفنه:/)
من راستش راحت میتونم احساسات مردمو حدس بزنم... البته ادعایی ندارم که همه حدسام درستن ولی به قدری متنوع هستن که یکیش درست در بیاد...
شاید چون خیلی چیزارو تجربه کردم...حتی چیزایی که به ذهنتون هم خطور نمیکنه
مرموزِ موذی¦:<
البته رو مخه که به یکی چیز میز تعریف کنی و برای تک تک جملات بگه "درکت میکنم"
ولی اگه واقعا درک میکنه چی؟
اگه واقعا درکت کنم چی؟
کلا به روان شناسی علاقه دارم.
مثل تاریخ
و رفتارشناسی
دیرینه شناسی
نجوم
نویسندگی
هنر
و پزشکی
و یا باقی شغل هایی که دوست دارم امتحانشون کنم..
البته شغل رویایی من این بود که توی یه کتابخونه کار کنم که خیلی جمع و جور و کوچول و شلوغ پلوغه و در عین حال انواعی از کتاب هارو داره... دوست دارم بیرون مغازه هم چند تا میز باشه که هر از گاهی برای کسایی که کتاب میخونن قهوه ببرم و نظرشونو راجع به کتابا بپرسم:>
شاید در کوچه پس کوچه های فلورانس...
قلبم ذوب شد...الانه که بمیرم...
از موضوع فرسنگ ها دور شدم.
آره داشتم میگفتم...
حالا فکر میکنم بقیه چه نظری راجبم دارن؟
در کل موضوعی بی اهمیت هست چون مردم جای پشم هم نیستن و هر وقت که موفق میشم به حرفاشون کوچکترین اهمیتی ندم منو خوشحال میکنه.
اما بطور کلی قراره به این سوال جواب بدم.
من همیشه سعی میکنم که خودم باشم.. یعنی اینطور نیست که خودمو عوض کنم اما این موضوع فرق میکنه با وقتی که بخوای ادبو رعایت کنی یا پیش یه فرد بی وجدان علائم حیاتی نشون بدی:|
یا مثالی دیگه، مثلا من آدم شوخی م ولی پیش معلم فیزیکی که تنها هدفش اینه که من درسو یاد بگیرم و فکر کنم تو کل زندگیش دوبار بیشتر با کسی شوخی نکرده، چطوری جک بگم و بلند بلند بخندم؟ :|
یا انتظار ندارید که من پیش معلم زیستم که فکر کنم تو کل زندگیش یک روز نبوده باشه که با کسی شوخی نکنه و یکی را به سخره نگیره، مثل دلفین بلند بلند نخندم؟ :|
پ. ن)دلفین عشق من است🐬( وای ایموجی دلفین من آبیه**)
در نتیجه این موقعیت ها یکم تاثیر میذاره
تازه، فردی که محوطه خونه شمارو میبینه با کسی که بیرون ملاقاتتون کرده هم در طرز فکرش تفاوت هایی بوجود میاد و نظرش رو نسبت به شما آپدیت میکنه.
حالا بیاید با تمام این مقدماتی که گفتم خودم رو از دید بقیه تعریف کنم... باحال میشهXD شما فقط تفاوت هارو دریاب.
اینجا من صرفا خودم رو از چشم بقیه نگاه میکنم وگرنه همش صحت نداره!
هانائه از دید معلم فیزیکش:
هانائه دختری آروم و خجالتیه که تنها فکرش درسه..زیاد بیرون نمیره... زیاد دوستی نداره و با بقیه ارتباط برقرار نمیکنه... شدیدا منزوی و گوشه گیره... باهوشه و مطالبو خیلی سریع میگیره اما باید عمق مطلب درست بهش درس داده بشه..
تو حل مسئله ها در اوایل کنده...خانواده ش همچیز براش
فراهم میکنن و در رفاه کامل زندگی میکنه... پدرش ازش انتظار رتبه خوبی رو داره چون خانواده ش کلا پزشکن و این بهش فشار وارد میکنه...
بعضی وقت هاهم دستاش میلرزن... شاید استرس زیادی داره.
اما راحت سوالاشو میپرسه.
(در پرانتز هم بگم که هانائه کلا کوچکترین اهمیتی برام نداره و من بیشتر از هانائه به چیدمان داخلی خونشون و چایی هایی که باباش برام میاره دقت میکنم XD)
هانائه از دید معلم زیست:
هانائه دختر خیلی جالبیه...افراد خیلی کمی رو مثل اون دیدم و واقعا خاصه...شدیدا باهوشه و استعدادش تو زیست ترکیبی ستودنیه... جواب سوالاتی رو داده که تو کل تدریس چند ساله ام یا کسی جواب نداده یا کمتر کسی این کارو کرده..
در ابتدا که وارد کلاسم شد خیلی با بقیه حرف نمیزد_حتی با اینکه هم کلاسی هاش هم در کلاس حضور داشتن_
اما بعدا یخش آب شد... در واقع زیادی آب شد:|
رسما یه گاگولی شد که بیا ببین XD(مهم نیست اوباما باشی یا فردی ساده... معلم زیست من، اقای A همیشه با شما شوخی خواهد کرد و شعار محبوبش اینه:
شوخی میکنم ناراحت بشی)
نظریات جالبی راجع به همه چیز داره...همیشه هم انگشتر میزنه بلا استثنا:|
اولش فکر میکردم کلا سرگرمی های زیادی نداره اما ماشالا بیشتر از من و پسرم به انیمیشن های شبکه cartoon network تسلط داره...دهنمو سرویس کرده انقدر سوال پرسیده ولی خوشم میاد به سوالاش جواب بدم...
اهان و راستی از چینی مینیا خوشش میاد.. البته خودش اصلاح کرد و گفت که پروفایل واتساپش کره ای بوده و پروفایل تلگرامش ژاپنی:| اصلا به من چ
و در آخر بگم که خیلی خوشحاله که معلم فوق العاده ای مثل من داره مث من هیچ جا پیدا نمیشه
ایزی ایزی تمام تامام🕶️👑
هانائه از دید معلم ریاضی:
هانائه خانم(؟ )واقعا با شخصیت هستن و مخصوصا به پدرشون ارادت خاصی داریم..
ضریب هوشیشون بالاست اما خیلی در ریاضی تسلط کافی رو نداره.انشالله با عنایت خدا در کنکور هم موفق خواهد شد اطمینان دارم...
نظرات شخصی:البته به نظرم خیلی سرشون با درس گرمه که حتی وقت نمیکنه هوایی بخوره(؟؟؟ ؟؟)
برای همین بهش پیشنهاد کردم که هر از گاهی بره پیش خانواده یا با مامانش بره خرید.
بنظر میاد که کلا سرگرمی خاصی نداره یا مثل جوون های امروزی به آهنگ گوش نمیده یا علایق زیادی نداره( you must be joking sir!)
هانائه از دید دوستاش:
general: هانائه رو خیلی دوست داریم..کیوت و مهربونه
نقاشیش خوبه... درسش خوبه... از همه مهم تر دوستیه که همیشه میخواد کمک کنه و سعی شو میکنه که ما رو ناراحت نکنه.
Boo:/MAO/
منو هانائه 6 ساله که بهترین دوستای همیم و من اونو خیلی خوب میشناسم...ما دوتا خواهریم اما هنوز نمیدونیم که خونی هستیم یا ن:/( اما چ اهمیتی داره؟)
پ. ن)الانشم هستند افرادی که مارو باهم قاطی میکنن
هر چی اون بالا گفتید صادقه منم چاشنی هاشو اضافه میکنم:
ما هم روزای سخت داشتیم و هم شاد ولی باهم از پس هر دوشون براومدیم و به قول خودمون:همه تغییر کردن و ما نکردیم...
من بهش "جواد" هم میگم که داستان دارهXD
آره منو جواد دیگه چیزی نمونده که بهم نگفته باشیم و قراره که تا آخرش همین طوری باشه و آخرش باهم سبزی پاک خواهیم کرد...همچنین به امید روزی که کتابمونو چاپ کنیم-^- هنوز خیلی کارش مونده'-'
_عیح از اون وقتاییه که کلی حرف داری ولی نمیدونی چی بگی'-'🩸🩸خون دماغ شدم..بیسکوییتم کو؟🍪_
و اما کمتر گفته شده ها:
جواد برام خاصه..ما همیشه میگفتیم که عین همیم.. یعنی مثل سیبی که نصفش کرده باشی.. اما پی بردیم که تفاوت هایی هم داریم که به نظرمون دوستیمون رو قشنگ تر کرده...
جواد رو با تمام بدی ها و خوبیاش دوست دارم.. کلا از تغییر متنفرم و دوست ندارم که تغییر کنه...راستش از وقتی که شناختمش تغییراتی کرده اما مدت هاست که دیگه خیالم راحته چون اسم این تغییرات رو گذاشتیم *آپدیت سودمند*
جواد خودمه شکی درش نیست اما چون اینجا داریم کمتر گفته شده هارو میگیم برای همین نظرات دیگه ای رو هم میگم...یکم اعصابم خرد میشه وقتی فکر میکنه همچیز رو درک میکنه... البته قبلنا بیشتر میگفت. اما اون میفهمه که چه چیزی طرف مقابل رو اذیت میکنه.
ولی درکل چیزایی هستن که اون نمیتونه درکشون کنه و یه سری مسائل رو نمیتونم بگم
منو اون با اینکه بهترین دوستای همیم اما کمتر از بقیه باهم درستو حسابی دردودل کردیم.. رک و پوست کنده دردامونو بهم نگفتیم.نمیدونم شاید چون بهش عادت نکردیم
پ. ن)وقتایی که ناراحته من نمیدونم بهش چی بگم'-'
پ. ن)یه عکس از بچگیش داره که من میخوام با مود فیسش ازدواج کنم🚬
پ. ن)او شاهد فن گرای های متعدد من برای "گای" بوده.
پ. ن)بی لیاقت حتی نمیدونست آهنگی که از لونا براش فرستادم مال اوایل کامبک بوده... بهم گفت جدیده؟ :|
البته یه آهنگ از لونا رو برای تولدم برام کاور کرد~^^~
همین دیگه... لاو یو جواد
_بهت میاد_
Kidoo/Light blue:
سلام'-' ~🍫💙
خب چی بگم کازکش'-' من که گفتم اگه برای شما دوتا متن بلند بنویسم برام مسخرست
اما باشه واسه شادی روحت این کارو میکنم.
هانائه یکی از راس های مثلث ما و bro ی منه^. ^~
منو اون شباهت های زیادی داریم از جمله سلیقه و رنگ و آهنگ...
رابطه ی منو اون در اوایل بهتر از رابطه منو بوو بود'-'
بوو که گفت ازم متنفر بوده'-'
بهرحال از اینکه سومین راس مثلث رو تشکیل دادم و دوستایی رو پیدا کردم که در واقع حکم خانواده رو دارن بی نهایت خوشحالم.. اوایل میترسیدم اما دیگه جای نگرانی نیست.
پ. ن)میشه هانائه صداش نکنم؟ :/من همیشه بهش میگم هیونگ...
هیونگ خیلی خوشش میاد که بهش بگیم هیونگ
قبلنا وقتی گند میزدم اینطوری صداش میکردمXD
آهااااااان راستی منو اون هر دومون آرمی م*0*\
*Friends*
هیونگ برام بالش موچی جیمینو درست کرده و یه حوله و ساعت لایت بلویی بهم دادهT-T
لاو یا
پ. ن)هیونگ قول میدم که بهتر درس بخونم'-' \
همرو میدونی دیگه
پ. ن هزارم) NF💔
پ. ن)انریکه...
کمتر گفته شده ها:
خب هیونگ خودمه و ما قراره تا بمیریم با هم باشیم پس حرفای تکراری نمیزنم.
هیونگ کلا عادت داره نصیحت و کمک کنه...همین دیروز داشت با ملاقه میکوبید تو سرم و عصبانی بود که چرا امتحان ریاضی رو خوب ندادم.
ما کلی باهم حرف زدیم خصوصا راجع به یه اتفاقی که تو کتابخونه افتاد خیلی کمکم کرد.خوشم میاد که بهم اهمیت میده^^
*بیا بغلم*
البته یچیزی درش هست که من هیچ وقت درستو حسابی ازش سر در نیاوردم... یبارم براش نوشته بودم که "احساس میکنم همیشه از یه چیزی ناراحتی"
خودشم گفت که بی پرده حرف نمیزنه و در کل همیشه دوست داشتم بدونم تا شاید بتونم منم کمکش کنم. در نتیجه اعصابم خرد میشه:/
یچیزایی گفته اما من نمیتونم تکه های پازلشو بچسبونم بهم'-'
پ. ن( زهرمار):دوست دارم هیونگو بغل کنم... البته من کلا موجودیت بغل رو دوست دارم و کلا میخوام بغل کنم/'-' \
یبار تو یه روز برفی هیونگ منو گذاشت رو کولشXD
پ. ن)امسال به لطف من و بوو بهترین تولد عمرش رو داشت:)
PROUD~
و در آخر بگم که we won't be erased
مراقب خودت باش💙🍫~
نظر ابر جونی راجع به هانائه:☁️💜
قبلا همچیو بهش گفتم و میخوام که حرفای ارزشمندمون برای خودمون بمونه
اون برای من هدیه خداست.
نظر خانواده و اقوام نداشته ی هانائه نسبت به هانائه:
درسخونه اما سر ب هوا هم هست..
گاهی احساس میکنیم که کلا احساس نداره و بی وجدانی بیش نیست اما هر از گاهی بخاطر کارهایی از دست ما عصبانی میشه و فکر میکنیم که شاید تفکرات عمیقی داره.. فکر میکنه همچیو بلده... فکر میکنه کامل و عالیه... فکر میکنه هرکاری که خودش میکنه درسته...گاهی از بالا به بقیه نگاه میکنه...
گاهی خودش رو زیبا میبینه گاهی حوصله خودشم نداره
بعضی وقتا خیلی بلند میخنده یا شوخی های مسخره میکنه
و اکثرا هم که حرف نمیزنه و میچپه تو اتاقش...
میشه گفت خواهر خوبیه.. اما در کل خودخواهه و همیشه خودش رو در اولویت قرار میده.
اگه بتونه همرو ترک میکنه و میره یجای دور از همه زندگی خودشو میکنه
گفتیم که... کلا ترحم در اون وجود نداره..
فقط به فکر سود خودشه..
***وقتی از چیزایی که دوست داره دفاع میکنه ازش متنفر میشیم***
طرز فکر X نسبت به هانائه:
بچی بیش نیست.
فکر میکنه که برای من مهمه اما راستش فقط داشتم سر کارش میذاشتم.یه مدت دوست داشت بیشتر راجع به من بدونه اما دیگه خبری ازش نیست.چمیدونم کلا اهمیتی برام نداره
البته قبلا منم دوست داشتم بیشتر راجبش بدونم اما بالاخره گذر زمان آدمو عوض میکنه.
فکر کنم منم دیگه برای اون اهمیتی ندارم.
باشه، ولی فقط یه روز، خیلی خاص داشت بهم نگاه میکرد..
اما روز بعدش.... نمیدونم فکر کنم ازم متنفره.
باشه پشیمون شدم نمیخوام ازم متنفر باشه...من عادت کردم همه منو دوست داشته باشن.نکنه بیماری دو قطبی داره؟
بنظر نمیاد که زیاد درس خون باشه من نمیدونم چطور از تیزهوشان قبول شده...اما خاطرات خوبی هم داریم..
یبار بهش گفتم که خیلی COOL عه...پشیمونم... نباید اون شوخیو باهاش میکردم... دختره ی از خود راضی
___________________________
و تمااااام....
پست باحالی شد
همین دیگه
برم دینی بخونم... دیر شد
ولی یه سوال... این ترسناکه که کنار کسی مثل من باشین؟
چمیدونم شاید حس کنید که بجای آدم، یه ماشین ارزیابی کنارتونه....اما من خیلی به بقیه، کاراشون و نظراتشون اهمیت نمیدم مگر اینکه1 برام مهم باشن... یا2، افراد جالبی باشن..
از معلمات هم پرسیدی ؟ XD
نمیشه عکستو بدی ببینیمت *-*