Hanae_Dark blue

×We won't be erased†

Hanae_Dark blue

×We won't be erased†

Hanae_Dark blue

AURA
𝑯𝒆 𝒔𝒂𝒊𝒅, "𝑶𝒏𝒆 𝒅𝒂𝒚 𝒚𝒐𝒖'𝒍𝒍 𝒍𝒆𝒂𝒗𝒆 𝒕𝒉𝒊𝒔 𝒘𝒐𝒓𝒍𝒅 𝒃𝒆𝒉𝒊𝒏𝒅 𝑺𝒐, 𝒍𝒊𝒗𝒆 𝒂 𝒍𝒊𝒇𝒆 𝒚𝒐𝒖 𝒘𝒊𝒍𝒍 𝒓𝒆𝒎𝒆𝒎𝒃𝒆𝒓"

画師
オーラ

خوش اومدید
من هانائه م و اینجا جایگاهی برای پردازش تفکراتمه
*:・゚ (・o

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باز هیچی» ثبت شده است

۳۰
بهمن

دیروز رو به موت بودم... 

حیف شد.. فرصت خوبی بود.. داشتم به رحمت ایزدی میپیوستم.

جمعا تو یه روز 9 بار بالا آوردم.

2 بار سرم زدم.

و به شمار از دست رفته ای قرص و دارو خوردم.

اگر بپرسید چرا... دلیل خاصی نداره.. بارها هم گفتم که معده من ضعیفه. 

دلیل ناراحتیم اینه که تولد دوستمو از دست دادم... قرار بود سورپرایزش کنم. 

بدنم به قدری سست شده که میترسم اگه راه برم بخورم زمین.

 

+گفتم یه فیلمی بذارم تا حواس هممون پرت بشه.  

اولش مامانم خوشش اومد.. بعد گفت که دیگه از این چیزای تخیلی نذارم چون اعصاب خردشو خرد تر میکنه.

​​​​خواستم روحیمون بهتر بشه.. 

رسما ریدمان تر شد. 

دیگه واقعا نمیدونم سرمو کجا بکوبم. 

تقصیر خودمه خب... با بقیه چیکار داری... بتمرگ رو تخت دیگه!! 

انقد بدم میاد وقتی همه کاسه کوزه ها آخرش رو سر من شکسته میشن.

​​

 

"مدرکی تاریخ دار، برای معلمان عزیزتر از جانم تا بیشتر از این دهنمو سرویس نکنن" 

  • (Hyung) Hanae